منوچهرجمالی: پیدایش ِجهان ازیک تخم
View this article as a PDF:
https://jamali.info/dg/pdf/peydajeshe_jahan_az_jek_tokhme.pdf
Download this article as a Word.doc
https://jamali.info/dg/word/peydajeshe_jahan_az_jek_tokhme.doc
منوچهرجمالی: پیدایش ِجهان ازیک تخم
View this article as a PDF:
https://jamali.info/dg/pdf/peydajeshe_jahan_az_jek_tokhme.pdf
Download this article as a Word.doc
https://jamali.info/dg/word/peydajeshe_jahan_az_jek_tokhme.doc
آرمان فرهنگ ایران درمعرفت ، «جستجوی همیشگی » است ، نـه « همه دانی، و دانستن حقیقت، ومالکیت آن، وماندگارشدن دریک آموزه وشریعت»، که ویژگی«الله» و«اهورامزدای زرتشت» هست. رام، خدای زمان وزندگی وموسیقی وشادی و شناخت ، میگوید که : نام من ، جوینده است – رام یشت
منوچهر جمالی
The ideal of the Iranian culture in knowledge is “permanent search”, not “omniscience, and knowing the truth, owning it, and persevering it in doctrine and law”, which is the characteristic of “Allah” and of Zoroaster’s “Ahura Mazda”. Ram, the god of time, life, music, joy and knowledge, says: “My name is seeker” – Ram Yasht
Das Ideal der iranischen Wissenskultur ist die „permanente Suche“ und nicht die „Allwissenheit“ und „die Wahrheit zu kennen und zu besitzen, und an einer Lehre und einem Gesetz festzuhalten“, was sowohl das Merkmal von „Allah“ als auch das Zarathustras „Ahura Mazda“ ist. Ram, die Gottheit der Zeit, des Lebens, der Musik, der Freude und des Wissens, sagt: „Mein Name ist Suchende“ – Ram Yasht
M. Jamali
19.05.2010
https://www.jamali.info/alternate/190510_1/
this chashniha as a word.doc – as a pdf
Painting top: pencil drawings by Farangis G. Yegane > https://farangis.de/vessels/drawings
” آنکه میخواهد بُت نپرستد ، نباید بُت هارا بشکند، بلکه نباید بپرسـتد ”
منوچهرجمالی، نعش ها سنگین هستند
ما، بنا بررسوب تصاویر اسلامی ومسیحی ویهودی درذهنمان، می انگاریم که خدا، فراسوی خود،خلق میکند. ولی، درفرهنگ ایران، خدا، «میشود»، وتحول می یابد و «اصل متامورفوز» است، نه خالق. خودش، گیتی و زمان و انسان «میشود». خودش، سکولار= زمانی هست. زندگی در زمان ، گوهرخدائی دارد، و برترین ارزش است و نیازبه ایمان آوردن به خدائی نیست، چون همه ازگوهرخود خدا هستند.
—
“He who wants not to worship idols, should not break the idols, but should not pray”
Manouchehr Jamali, Naesh-ha Sangin Hastand.
Due to the deposition of Islamic, Christian and Jewish images in our minds, we think that God creates beyond himself. But, in [pre-zoroastrian rooted] Iranian culture, God “becomes” and transforms and is the “principle of metamorphosis”, not the creator. He “becomes” himself, the world, time and man. Secular = time itself. Life in time has the essence of God, and it is the highest value, and there is no need to believe in God, because everyone is an essence of God.
—
„Wer keine Götzen anbeten will, sollte die Götzen nicht zerbrechen, sondern nicht beten“
Manouchehr Jamali, Naesh-ha Sangin Hastand.
Aufgrund der islamischen, christlichen und jüdischen Bilder, die sich in unseren Köpfen festgesetzt haben, denken wir, dass Gott über sich hinaus schafft. Aber in der iranischen Kultur „wird“ Gott und verwandelt sich und ist das „Prinzip der Metamorphose“, nicht der Schöpfer. Er „wird“ sich selbst, die Welt, die Zeit und der Mensch. Weltlich = die Zeit selbst. Das Leben in der Zeit hat das Wesen Gottes, und es ist der höchste Wert, und es gibt keine Notwendigkeit an Gott zu glauben, denn jeder ist die Essenz Gottes.
– M. Jamali
05.04.2010
https://www.jamali.info/alternate/050410_1/
this chashniha as a word.doc – as a pdf
Painting top: acrylic on canvas by Farangis G. Yegane > https://farangis.de/maat/
سنگ نبشته های هخامنشی، نخست بر این گواهی میدهند که: «خدا، زمین و شادی را باهم میآفریند». باهم آفریدن «زمین و شادی در آغار»، فقط و فقط ،این معنا را دارد که «زندگی در گیتی به غایت شادی، یعنی به غایت جش همیشگی بودن»، پیدایش یافته است. این اندیشه، نه در گاتای زرتشت هست، نه در قرآن، و نه در تورات، و نه در انجیل، و نه در فرهنگ یونان. چرا، همه روشنفکران ایران، این سراندیشه بزرگ را که اصل سکولایسم است، نادیده میگیرند؟ ولی به یقین، فلسفه نوین ایران، با گشودن و بسط دادن همین سراندیشه، در سراسر گستره های زندگی، آغاز خواهدشد.
منوچهر جمالی
this chashniha as a word.doc – as a pdf
Painting top: oil o canvas by Farangis G. Yegane.
تفکر در ایمان، میکوشد که برای زیستن در کنون، نو را، تا میتواند، جزو گذشته سازد، و تفکر در فلسفه، میکوشد که تا میتواند برای زیستن در کنون، گذشته را، جزو ِنو، در آینده سازد. مسئله بنیادی که ایندورا باهم گلاویز میسازد، یکی آنست که چه اندازه از نو، در گذشته میگنجد؟ و دیگری آنست که، چقدر از گذشته، در نو و آینده، باقی میماند.
منوچهر جمالی
Thinking in faith tries to make the new part of the past as much as possible, in order to live in the present, and thinking in philosophy tries to make the past part of the new in the future, in order to live in the present. The fundamental problem that those two create together is how much does fit into the past? And the other is how much of the past remains in the new and future.
– M. Jamali
Das Denken im Glauben versucht, das Neue so weit wie möglich als Teil der Vergangenheit zu begreifen um in der Gegenwart zu leben, und das Denken in der Philosophie versucht, das Vergangene als Teil des zukünftigen Neuen zu sehen um in der Gegenwart zu leben. Das grundsätzliche Problem, das sich aus beiden ergibt, ist: Wie viel passt in die Vergangenheit? Und das andere ist, wie viel von der Vergangenheit bleibt im Neuen und in der Zukunft.
14.06.2011
https://www.jamali.info/alternate/140611_1/
this chashniha as a word.doc – as a pdf
Graphite pencil drawing top: by Farangis G. Yegane.
The essence of philosophical thinking is the right and the ability to think and interpret various experiences, insights, and phenomena, not following “one philosophical school” and not following “one religion or one ideology”, which limits that “right” and reduces that “ability” in people. The Renaissance, which wasn’t simply regeneration, but cultural renewal, had deep roots in philosophical thinking and in the right to create different interpretations of history, the world, and social realities. Philosophical thinking, by recognizing the variety and colorfulness of views and ideas, makes a new experience with the “enlightenment” phenomenon. Every reality becomes “clear” only in knowing the diversity of views and thoughts.
– M. Jamali
گرانیگاه تفکرفلسفی، حق و توانائی اندیشیدن و تاءویل کردن گوناگون تجربیات و بینش ها و پدیده هاست، نه پیروی از «یک مکتب فلسفی» و نه پیروی از«یک مذهب یا یک ایدئولوژی»، که به کلی هم آن «حق» را از انسان سلب میکند و هم آن «توانائی» را در انسان میکاهد. رنسانس، که نه تنها باززائی، بلکه نوزائی فرهنگی هست، ریشه ژرف در تفکر فلسفی، و حق به آفریدن تاءویلات گوناگون از تاریخ و جهان و واقعیت های اجتماعی دارد. تفکرفلسفی، با شناخت تنوع و رنگارنگی دیدگاهها و اندیشه هاست که تجربه نوینی از پدیده «روشنی» دارد. هر واقعیتی، فقط در شناخت تنوع دیدگاهها و اندیشه هاست که «روشن» میشود.
منوچهر جمالی
Die Essenz philosophischen Denkens ist das Recht und die Fähigkeit unterschiedliche Erfahrungen, Sichtweise und Phänomene zu überdenken und zu interpretieren, und dabei nicht „einer philosophischen Schule“ oder „einer Religion oder Ideologie“ folgen zu müssen, was zumeist beinhaltet, dass Menschen genau dieses Recht einbüßen. Das Recht und die spezifische Fähigkeit von Menschen zu solchem Denken wird so gemindert. Die Renaissance, die nicht bloß eine Regeneration, sondern eine kulturelle Erneuerung darstellte, wurzelte tief im philosophischen Denken, und in dem Recht unterschiedliche Interpretationen der Geschichte, der Welt und der sozialen Realitäten zu schaffen. Indem das philosophische Denken die Vielfalt und die Buntheit der Ansichten und Ideen anerkennt, macht es eine neue Erfahrung mit dem Phänomen der ‚Aufklärung‘. Jede Realität wird erst durch das Wissen um die Vielfalt der Ansichten und Gedanken ‚klar‘.
17. März 2012
https://www.jamali.info/alternate/170312_1/
this chashniha as a word.doc – as a pdf
Painting top: by Farangis G. Yegane, acrylic on canvas.
اشتباهی را که روشنفکران ما میکنند آنست که، سکولاریسم را ازجمله صادرات غرب به ایران میشمارند …
اشتباهی را که روشنفکران ما میکنند آنست که، سکولاریسم را ازجمله صادرات غرب به ایران میشمارند. در حالیکه سکولاریسم، پدیده ایست که از رونددنبال کردن و گستردن انتقادات واعتراضات جسته وگریخته، یا آشکار بزرگانی مانند قابوس وشمگیرو خیام وعطار و مولوی و حافظ و عبید زاکان و عرفان بطورکلی از شریعت اسلام کرده اند، پیدایش مییابد. ولی روشنفکران این انتقادات واعتراضات را نادیده میگیرند، چون توانائی آفرینندگی فکری ندارند، و نمیتوانند این انتقادات واعتراضات را بگسترند و بشکافند وبارورسازند. سکولاریسم حقیقی، فرزند مستقیم همین انتقادات واعتراضات نهفته یا آشکارو آذرخشی و تلنگری، در آثار این اندیشمندان بزرگ وگستاخ است. سکولاریسمی که ازگسترش دلاورانه پیشینه فکری این آزادگان بدست میآید، دل وروان عامه را میرباید و ایمانشان را به اسلام متزلزل میسازد، واز تقلید میرهاند و صمیمی با زندگی در گیتی ودرزمان میکند و دلیر درتغییر دادن تاریخ گذشته خود، و جسور در گسستن از خرافات آخرالزمانی میسازد. عرفانی که والاترین موءمن به خدا را دربت خانه کافرستان می یابد، تا شریعت اسلامی که دوستی با کافررا جرم میداند و کشتن اورا تکلیف اصلی جهاد میداند هزارفرسخ فاصله دارد. خدای عرفانی، که نوح پیامبررا به سختی سرزنش میکند که چرازاو خواسته است که همه مردمان گیتی را که کافرند نابودسازد، چون همه آن کفاررا دوست میداشته است، صدهزارفرسخ از شریعت اسلام فاصله دارد. کسانیکه میخواهند، اسلام را عرفانی بسازند، نه ازاسلام چیزی فهمیده اند ونه از عرفان، و به قطع، شارلاتان حرفه ای هستند.
منوچهر جمالی
this chashniha as a word.doc – as a pdf
Painting top: by Farangis G. Yegane, oil on canvas.
بدون ریشه دوانیدن در فرهنگ اصیل ایران
که فرهنگ خانواده سام – زال – رستم
که فرهنگ سیمرغیست
به هیچکدام از آزمانهای خود نخواهیم رسید
زال زر و مـا
مسائل کنونی ما ، مسائل هزاره های ایرانست
***
« داسـتـان » ، چـیـسـت ؟
معنی اصلی « داستان » ، « دیـن » است
شاهنامه که داستانهای ایرانست
یک کتاب ِ « دیـنی » هست ؟
سیمرغ ،« نخستین عنصر،یا مایهِ جهان » بود
« مُرغ »، به معنای« اصل دگـردیسی » هست
سـیـمُـرغ ، همان « رپـیـتـاویـن » میباشد
که پیوند گرمی با خویدی هست
وازاین « مایه نخستین » است
که جهان، بـر کشیده میشود ؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
بُـن ِآفرینندگی
پیوندِ گـَرمی با تـری
یا پیوندِعشق باتازگی است
Synergie، بُـن آفرینندگی
ززُهدِخـُشک ملولم، کجاست باده ناب
که بوی باده، مدامم ، دماغ ، تر دارد
بردر« میخانه عشق »، ای ملک، تسبیح گوی
کاندرآنجا ، « طینت آدم » « مُخـمّـر» میکنند حافظ
باده ، درفرهنگ ایران، پیوندِ « اصل ِ گرمی »
با « اصل ِ تری وتازگی » بود
زمان، سـپـنـجی، یا« یوغی» وآفریننده است
« سـپـنـجـی = سکـولار »
« سپنجی سرای » ، درک عاریتی بودن ِجهان نبود
بلکه درک انسان، به کردار ِخانه ای بود
که درش به هرتازه ای گشوده است تا باهم، جشن بگیرند
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
فرهنگ ایران ، فرهنگ فراسوی ادیان و مذاهب است
کورش، آزادی به بت پرستان داد
دینها در آن موقع بت پرستی بودند
اسفندیار، نخستین مبلغ زرتشت، برعکس کوروش بت شکن بود
با زرتشت، جهاد دینی درایران، آغازشد
( جنگ اسفندیاربا رستم ،جهاد دینی بود )
بخشی از سخنان کوروش که بنیاد حقوق بشر است
“همه ي مردم در كشورها و سرزمينهاي زير فرمان من در انتخاب دين, كار و محل زندگي آزادند. تا زماني كه من زنده ام هيچكس اجازه ندارد اموال وداراييهاي ديگري را با زور تصاحب كند. اجازه نخواهم داد كسي ديگري را مجبور به انجام كار بدون دريافت مزد كند. هيچكس نبايد به خاطر جرمي كه اقوام يا بستگان او مرتكب شدهاند تنبيه شود. من جلوي برده داري و برده فروشي از زن و مرد را ميگيرم و كاركنان دولت من نيز چنين كنند تا زمانيكه اين سنت زشت از روي زمين برچيده شود. شهرهاي ويران شده در آنسوي دجله و عبادتگاههاي آنها را خواهم ساخت تا ساكنين آنجا كه به بردگي به بابل آورده شدهاند بتوانند به خانه و سرزمين خود بازگردند و …”
***
خـرد، اصـل ِرادی
تـاج ، نـمـاد ِ
«مرجعـیت ومعـیاروبهم بستگی»
درنظام اجتماع واخلاق بود
تاج ، درتاریخ ، گرفتار ِتضاد
« ایمان » با « جـوانمردی » شـد
مسئله تاج ، درپیکاربهمن ِزرتشتی
با فرامرزسیمرغی، پسررُستم
جوانمردی فرامرز ، وناجوانمردی بهمن
گوهر ِایـمان، ناجـوانمردیـسـت
اخلاص ِعـمل ِعـلی ، به بهای ناجـوانمـردیـش
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« تــُرنج » ،
یا « گوی سرخ وسپید= دورنگ»
« گـوی ِ بـاز »
نمادِ حقانیت به حکومت درایران
نام دیگر ِتـُرنج، کـواد= قـُباد است
« قباد » ، پیوند یابی دونیرو، از نیروی سومیست
که سرچشمه « روشنی وبینش وحق » میگردد
چراهـرانسانی، قـباد است؟
قباد،به معنای اصل ابتکاروپیشروی ونوآوریست
پـیـوندِ انـدیشهِ شـاهی(= حکومت )
با مفهـوم « قـباد »
شاهی ، « همکاری ِسه قباد یا سه نیرو باهم » اسـت
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
سـرفرازی وسرکـشی ِآتـش
زادگاه ِ آزادیست
1- نزد زال زر، انسان، تخم آتش است
تخم آتش، یعنی « تخم ارتای خوشه » ،
یا تخم سیمرغست. انسان، فرزندوهمگوهرخداست
گوهرانسان، شعله میکشد وگشتگاهِ به گرمی وروشنیست
2- زرتشت، تخم آتش را ازبهشت میآورد
آتش، مخلوق اهورامزدا میشود ، ودیگر،هم گوهرباخدانیست
و اهورامزدا ، دیگر، گوهر خوشه ای ندارد . روشنی ازاین پس
ازمتامورفوز ِ گوهرانسان، پیدایش نمی یابد.
3- دریونان وغرب، پرومتئوس،
آتش را از زئـوس، خدای خدایان، میدزد د،
که از انسانها، دریغ میدارد
4- دراسلام ، الله ، آتش را که ابلیس است ، خلق میکند
ولی ازاو، برضد فطرتش، خمیدن ( =اطاعت ) میخواهد
فطرت انسان، « طینی، برضد آتش » است
فطرت انسان، اطاعت کردن، برضدآزادی ِفطریش هست
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« شعـلـهِ آتـش »
در فـرهـنگ ایـران
اَلاو= ال+ لو= پیچهِ سیمرغ+ عشق ِسیمرغ
درتبری، ال و ال پر= شعله آتش
ا َل = شعله آتش = سیمرغ
ال پَر= شعله آتش= پرتوسیمرغ + پـروبرگِ سیمرغ
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
درفرهنگ ایران
کـعـبه، درهـرخانه ایست
اجاق یا آتشدان،در هـر خـانه ای
تن ِ سیمـرغـسـت که درونش
آتش ِبهرام ، زبانه میکشد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
انسـان، خـانـه است
خـانـه ِ رقـصـان وبال دار
« رقـّاص ِ بـنـّا »
چگونه اصل فـرَشـگـَرد
که اصل رقص است
خانهِ وجودِ انسان رابنامیکند؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
با زال زر که فرزند و جفت سیمرغ است
فرهنگ سیمرغی ایران، استوارگردید. این فرهنگ سیمرغیست که
سرچشمه عرفان بطورکلی و بنیاد اندیشه های
مولوی بلخی، به ویژه است
بی زال زر، نمیتوان مولوی بلخی را شناخت
***
سـیـمــرغ ، خدای مِـهــر
یا « صنم ِسپهرچهارم »
عنکبوتیست که
با تارهای تراویده ازجانش
گیتی یا خانه اش را می تند
خدای ِدی به دین (روز23) ، یا « شنبلید »
عنکبوتیست که « خانه اش، گیتی »را می تند
Metamorphos
= وردنه vartenak
متامـُرفـُز = فـَرگـَرد= فروهـر
بُـن انسان وخدا درفرهنگ ایرانست
عنکبوت ، زنبور عسل
پروانه ، کرم ابریشم
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
ازساختن ِجهان و اجتماع و انسان
تــا
تَـنـیـدن ِجهان و اجتماع و انسان
تـنـیـدن = از« شـیره ِ تـن خـود » ،
« جهان واجتماع وانسان » را بـافـتـن
تـن = تـون = تـیـن ( طین )
تنیدن= تونیدن= تابیدن نخ+ ریسیدن+ پیچیدن+ بافتن
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
راست منشی دکترمصدق ، بی آنکه خود، بخواهد
موجودیت رژیم سلطنتی را زیرسـئوال بـُرد
و همچنین حقانیت رژیم اسلامی- آخوندی را زیرسئوال بـُرده است
واین هنوز از نتایج سحراست
راستی = ارته = ایرج = سیمرغ
***
« خـردِ سـنگی »
خردی که زهدان ِتخمهای جهانست
چرا، خردِسام ِنریمان، سنگیست؟
اقتران «هلال ماه» ، با«خوشه پروین»
نخستین « سنگ= امتزاج» بوده است
که باهـم ، « مـاهِ پــُر» میشدند
ماه پـُر= هلال ماه+ خوشه پروین= ماه پروین
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
سـام ، و خـردِ انسـانی
که درنفی ِمفهوم ِگناه دینی
خودش، ارزش میگذارد
« سـام سـنگی= سام با جام جم »
آسن خرد = خرد سنگی = جام جم
خوشه = پروین = ماهی(سمک)
چرا انسان ، درفرهنگ ایران
هم « تخم گـیـاه»
و هم« ماهی= سمک »، شمرده میشد ؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مهرگان که میترا کانا یا میترا گانا باشد
به معنای زنخدا مهر است که سیمرغ بوده است
نه این میتراس که الهیات زرتشتی، بنام خدای مهر
جانشین سیمرغ ساخته است
آنچه بنام خدای مهر، درمقالات و نشریات ،علم کرده میشود
کسی جز ضحاک نیست که خدای پیمان برپایه قربانی خونی بوده است
***
انـسـان وخـردِ سَـنجـِه ای
یا خرد ِمعـیاری ِاو
سـام ، و خـیـزش خـردِ انسـانی
برضـدِ « گـُناه » و« تـرس »
چرا ، خـردِ سام ، سنگی است؟
خردِ سنجه=آسَـن خرد=خردِسنگی
خرد سَـنجه= خردی که معیارهمه چیزهاست
که خرد سنگی = خرد آیـنه ای = جـام جـَم
میباشد، دربُـن هرانسانی هست
سر ِمـایهِ مـرد ِ سـنگ وخـرد
به گیتی ، « بی آزاری » اندر خورد
فردوسی
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
سـام ، و خـیـزش خـردِ انسـانی
برضـدِ « گـُناه » و« تـرس »
— سـام ، رامـشگـر ِعـارف —
« انـدیـشــه های رقـصـان »
الهی که بنام گناه، میترساند ومیآزارد
برضد زندگی (= اژی ) ست
( اِلاه=اژدهـا= ضحاک )
« بخش نخست »
پهلوان، یـا سـرود ی که نـو میکـنـد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
بنیاد آزادی اقلیت ها و اندیشه درقرآن
این حُکم هست که درسراسرتاریخ اسلام
اجراکرده اند و میکنند وخواهندکرد
رهبران دیگراندیشان را بکـُشید = فقتلوا ائمة الکفر
ولی فرهنگ سیمرغی- زال زری براین استواراست
که دربن هرانسانی،
بهمن وسیمرغ ، یا خدای خرد و خدای مهر است
و کسیکه حکم قتل انسانی را میدهد
نه تنها خدا نیست
بلکه درهرقتلی نیز، خدا را ازسرمیکـُشد
***
کتاب
کُهن گشته این داستانها،ز « مـن »
کنون، نو کـنـد ، روزگارکهن
فردوسی
زال ِزر
یـا زرتُـشــت
جلد دوّم
جنگِ اهـورامـزدا بـا سـیـمُـرغ
بـِنـیـادِ فـلـسـفـه نـویـن ایـران
منوچهرجـمالی
ISBN 1 899167 77 3
KURMALI PRESS
LONDON
2007 MAY
VIEW AS HTML — VIEW AS WORD.DOC — VIEW AS PDF
***
فـردوســی
برانگیزنده ِ جُـنـبــش ِ
« نـوشــدن از بُـن ِخـود »
کهن گشته این داستانها ، ز« مـن »
کـنون نــو کـنـد ، روزگار کهـن
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
خـوشــه ای
از تـُخـمـه هـای آزادی
« پیدایش ِ مفهوم آزادی درفرهنگ ایران »
تضاد ِ گـوهری ِ« همه حکومـتها درایـران »
با « فـرهـنگِ ایـران »
چرا حکومت درایران ، همیشه فرهنگ ایران را
مسخ وتحریف میکند ؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
دیـو سـپـیـد کیـسـت ؟
میترا ، یهوه ، پدرآسمانی ، الله
« حکومت »
فرهنگ ایران، برضد « صراط مستقیم » است
آرمان بینش درایران
زیستن در « هـفـتخـوان شگفتی » است،
نه زندگی،طبق ِ« شریعت » یا در« راه راست »
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مسئله این نیست که علم برضد اسطوره است یا نه
مسئله اینست که روشنفکران ما
هم مفهومی غلط از علم دارند،هم مفهومی غلط از اسطوره
***
فرق ِمیان پهلوان ومُجاهِـد
زال ورستم ، مثل ِاعلای پهـلوانی
اسفندیار، مثل ِاعلای ِمُجاهـد
پهلوان، سـپر ِجان (قداست جان)
مجاهد،برای چیرگی ایمانش میجنگد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
رفتن به هفت خوان ِ خیره شدن
برای یافتن ِ چشم خورشید گونه
بررسی ِتجربه رستم
درپیکاربادیـوسـپـیـد
از دوپدیده ِ « ژی و اژی »
درخوان هفتم ، و تفاوت آن
با تجربه زرتشت از« ژی و اژی »
از هنر ِ« راه رفـتـن ، بـادیـده خـود »
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« خـیــره شـدن ِچـشم »
ازشِگـِفتی، به گستاخی و سـرکشی
بخش دوم مقاله
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« خـیــره شـدن ِچـشم »
ازشِگـِفتی، به گستاخی و سـرکشی
1- خیره شدن ِچشم ، از شگفتِ بسـیار،
به – 2 – مبهوت وگیج ومات شدن
وبه بُن بست رسیدن (پـارادُکس )
و3- ازمات شدن، به نگرش ِعمیق ونگاهِ نافذ
و4- ازمات شدن،به گسـتاخی در خـودانـدیـشی
( پیدایش چشم سوم، در زیر ابرتاریک )
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
بـُن ِهستی
تـمـوّج وتحوّل هست
هرموجی که برمیخیزد، شگفتی ِنوین هست
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مـن ، هـسـتـم
چون همیشه، شِـگـفـتی، می زایـم
و ازشگفتی های ِخود، خـنـدانم
« روان » ، پرشگفتست و ، « تن » هم ، شگفت
« نخست ، ازخود ، اندازه باید گرفت »
فردوسی
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
خـردِ سرکش ، بنیاد ِ اجـتـمـاع آزاد است
خـردِ ســرکـَـش
«خـردِ نـیـرومـنـدِ بهـمنی » است
که جـُفـتِ «اکـومـن» است
وازدل تاریکِ سنگ، روشنی ِبینش
را برمیافروزد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
بُن یا فطرت ما، جمشید است که فرزند سیمرغ بود
و سیمرغ ، مرغ پیروزی است
اصل نوشوی ِهمیشگی است
چون همیشه ازخاکسترش، ازنو زبانه میکشد
دشمنان، میخواهند پاسارگاد و تخت جمشید را ازبین ببرند
هرچند الله، خالق بیم است ولی جمشید، ریشه بیم و بیم آوران
را از بُن کند، و درآینده نیزازبُن خواهد کند بود
و جمشید درما ، تخت جمشیدی بزرگترخواهد ساخت
ما سازندگان تخت جمشید ها هستیم
***
ســیـمـرغ
خدای ِسرکش ومتمـرّ ِد و یـاغی
« ارتـای ســرفـراز »
« خـدای ِ جـنـبـشـهای آزادی »
خدائی بسیار خطرناک
که رویاروی همه قدرتها، میایستد
سرکشی« حق » ، در برابر ِ « قانون و حـُکـم و َامـر»
سرکشی«حقیقت»،دربرابر« بینش وآموزه وشریعـت»
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
کتاب
زال ِزر یا زرتشت
یا
جـنگِ اهـورامزدا با سـیـمـُـرغ
« جـلد ِ یکـم »
شاهنامه فردوسی وگرشاسپ نامه اسدی
وبهمن نامه ایرانشاه بن ابی الخیر
گواه برآنند که « خانواده سام، زال ، رستم » ، بنیادگزار
فرهنگ مردمی ایران، برپایه «خرد ِمهراندیش » هستند
منوچهرجـمالی
ISBN 1 899167 71 4
KURMALI PRESS
LONDON
2006 DECEMBER
VIEW AS HTML — VIEW AS WORD.DOC — VIEW AS PDF
***
«چـشـم »، نه «آمـوزه»
نگریستن با« چشم ِ خود »
بنیاد فرهنگِ
خانوادهِ زال ِزراست
آموزه = مکتب ، شریعت ، doctrine، Lehre ،…
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
با زال زر که فرزند و جفت سیمرغ است
فرهنگ سیمرغی ایران، استوارگردید. این فرهنگ سیمرغیست که
سرچشمه عرفان بطورکلی و بنیاد اندیشه های
مولوی بلخی، به ویژه است
بی زال زر، نمیتوان مولوی بلخی را شناخت
***
این کدام « من » هست که میگوید ؟
زمن، « هست » تا هست ایران بپای
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
انسان
« وجـودِ ازخود، پـُرسـنـده »
و« ازخـود، یـابـنـده »
« یافتن درجستن »، موجودشدنست
روان انسان = نیـروئی که ، هم میجـوید
و هم به آنچه میجوید ، میـرسـد
هم می پرسد ، و هم پاسخ رامی یابـد
هم گمان وسرگردانیست، وهم یقین وحقیقتست
روان انسان، اصـل ِ تـاشـونده درخوداست
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« وسـوسـه»، نـشـان ِسـیمـرغست،
که ازاللّه ، بنام« ابلیس وَخنّاس »، رانده شده،ولی درخردِانسان، مانده
نشان ِ خدا، یا« نشان ِ بُن آفریننده» (= فطرت)، درانـسـان ودراجـتماع ،
« زخمیست که در نهان ِ» آنهاست
« ابـلیـس» ، همان سـیمـرغـست
که در درون هرانـسانی
به صلیب ، کشیده شـده است،
وهمیشه ازنـو، بـرپـا میخیزد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
چـرا « بـینش بنیادی ِجهان ِهستی »
درفـرهـنگ ایـران
در « جـام جـم » اسـت
نه درقرآن ، نه درگاتا ، نه درتورات، و نه درانجیل ، و نه درکاپیتال، ونـه درکتاب مقدس دیگر …
هـرانـسـانی با جـام جـم ِخـردش،
« انـدازه ِهـمه چـیزها » مـیشـود
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
ازجنگ « اهـورامـزدا» با « سـیمـُرغ » ،
که« خـدای عشق » است
تا جـهـادِِ الـلـّه ، با « سـیـمـرغ »
که هـمان « ابـلـیس» میباشد،
کـه« شــــاه پـریــان» اســــت
و درضمیرهـرانسانی، آشـیانـه دارد
پـَری = فـَری = عـشـق وجـُفـت بـودن
آشـیانه سیمرغ ، در« سـنگ = ابـرسـیاه و آذرخـش »
« سـنگ » ، بـه معـنای
« خانهِ عـشق و وصـال» بوده است
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
چرا خـرد ِ ســا م ، سـنگی بود ؟
چـرا معـنای ِ واژه « سنگ »، واژگونه شد
فرهنگ( فـر+ سـنگ)
پـرسیدن = پرا سنه = فرا+ سـنگ
آسن خرد = خردسـنگـی = خردِ پُـرسـنـده
خـردِ سـنگی ، یا خـردِ هَـمـپـُرس
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
از « عـقـل گـرائی »
بـه « خــرد – زائـی »
سروش ، «خردی که جام گیتی نما» رامیآورد
سـروش سـبـزپـوش
و
جـام یـاقـوتـی جــم
روئیدنِ سبزی وروشنی،ازخون+آب
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« هـمیشه سـبـزبـودن »
غایت فرهنگ ایران، در« زندگی درگیتی » هست
چرا « خـرد ، سـبـزپـوش است » ؟
« غـایـتِ » زال زر
« همیشه سـبزبودن ِ زندگی »، درگیتی است
« غایت » زرتشت ،« همیشه سبزبودن »
درفراسوی گیتی،دربهشت(مینو)ممکن میگردد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« خـرد» ، درفرهنگِ زال زری ،
« کلید همه درهای بسته » بود
نه « اصل روشنگری »!
« دروازه هـسـتی »
«دروازه هستی» را،جز« ذوق» مدان،ای جان
ذوق = جـُفـت شدن حس با محسوس= دروازه
مولوی بلخی
چرا « در» یا « دروازه »
درفرهنگ ایران
همزاد=جناب=جُفت،شمرده میشد؟
« در» و«کلید» هردو،«همزاد=جُفت»هستند
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
زال زر ، انسان را
« انـدازه ومیـزان هـمـه چـیـزهـا »
مـیـدانـد
زرتشت ، بُـن ِ
« اندازه و میزان بودن انسان »
را درفرهنگ ایران ، ازبیخ میکند
فلسفه(= اشوزوشت= دوستِ اشه یا urt) ،
که « اندیشیدن بنیادی » است
با « اندازه بودن انسان »، آغازمیشود
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
تـراژدی ِ فرهنگ ایران
پیکار
برای « یک غایت مشترک »
ولی با« دوشیوه متضاد »است
برای زرتشت،«اصل زندگی» و«اصل ضدزندگی»
بطوربدیهی ، دوچیز روشن ازهمدیگر هستند
مفهوم « روشنی ناب ِ» زرتشت
درجدابودن ومتضادبودن ِکامل«همزاد»،پیدایش مییابد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مسائل کنونی ما ، مسائل هزاره های ماهستند
تنها با پرداختن به سیاست روز، مسائل کنونی ما، حل نمیشوند
« زندگی»، درپیکاربا « ضدزندگی»
تـاریخ ِ فـرهـنگ ایـران
تـراژدی ِ پـیـکــا ر
« زال زر » و « زرتـشـت »
برای « یک غایت مشترک »
ولی با« دوشیوه متضاد » است
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
زال زر، بُـنـیـادگـذار
حـق ِ ســرپـیـچـی
از« دیــن جـهــادی »
درفــرهــنگ ایــران
زال، کاروگفتارواندیشهِ « نیک » را
درشناخت ِ انسان از« هـنگام » میداند
زرتشت، کاروگفتارواندیشهِ« نیک » را
در شناخت « خـواسـت اهورامزدا» میداند
زال زرورستم ، برضدِ« جهادِ دینی»
زرتشت ، بنیاد گذار ِ« جهادِ دینی»
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
زال زر
وحـق بـه سـرپـیـچـی
زال زرورستم ، برضدِ« جهادِ دینی»
زرتشت ، بنیاد گذار« جهادِ دینی»
« ارج ِانسان » درفرهنگ سیمرغی
مفهومیست که بنیاد ِ« سکولاریته»
و« حقوق بشر» است
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
زال زر = « َمـثـَل ِاعـلای انسان »
زرتشت ، « رهـاننده جهان »
« زال زر» یا « زرتـشت »
تنها رسالتی که خدای ایران،سیمرغ
به هرانسانی میدهد :
« آزمایش کردن از روزگاراست »
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
با زال زر که فرزند و جفت سیمرغ است
فرهنگ سیمرغی ایران، استوارگردید. این فرهنگ سیمرغیست که
سرچشمه عرفان بطورکلی و بنیاد اندیشه های
مولوی بلخی، به ویژه است
بی زال زر، نمیتوان مولوی بلخی را شناخت
***
« زال ِزَر» یا « زرتـُشت »
« سیـمـرغ » یا « اهورامزدا»
« مـِهــروخـردِ بـاهـم جـُفـت »
یا
« جنگ ابدی، وکین توزی بی حد »
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
بدون ریشه دوانیدن در فرهنگ اصیل ایران
که فرهنگ خانواده سام – زال – رستم
که فرهنگ سیمرغیست
به هیچکدام از آزمانهای خود نخواهیم رسید
زال زر و مـا
مسائل کنونی ما ، مسائل هزاره های ایرانست
***
کتاب
زال زر وپرسیمرغ
« پـَـر » ، چـیـسـت ؟
چرا خدای ایران ، پـرخود را به هر انسانی میدهد ؟
چرا ما همه ، زال زرهستیم ؟ چرا ما همه جـمشـیدیـم ؟
چرا سیمرغ( خدا اصل نوشوی) به ما ، « پـَـرَش » را میدهد ؟
وچرا به انسان ،« کتابی یا آموزه ای یاشریعتی یا امرونهی ای» نمیدهد ؟
بنیادِ فلسفه نوین ایران
بازال زر، وسرکشی ازخدایانی که انسان را ازاصالت میاندازند،
نهاده میشود
زال زر یا زرتشت ، جنگ اهورامزدا با سیمرغ ، دفتر چهارم
منوچهرجمالی
ISBN 1 899177 87 0
KURMALI PRESS
LONDON
2008 AUGUST
VIEW AS HTML — VIEW AS WORD.DOC — VIEW AS PDF
***
زال زر و پـر ِسیمرغ
« پـر » ، چیـسـت ؟
چرا خدای ایران
پـرخود را به هر انسانی میدهد ؟
چرا ما همه ، زال زرهستیم ؟
چرا ما همه جـمشـیدیـم ؟
چرا سیمرغ( خدا = اصل نوشوی)
به ما ، « پـَـرَش » را میدهد ؟
وچرا به انسان ،« کتابی یا آموزه ای یاشریعتی یا امرونهی ای» نمیدهد ؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
زندگی، مـُقـدس است
خدا هم حق ندارد حکم قتل واعدام بدهد
***
سـبـزی و روشــنی
یا
بینشی که زندگی راتروتازه میکند
بُن جهان ِهستی، سبزوروشنست
«بُن ِهرانسانی»، درفرهنگ ایران
«روشنی وسبزی ِآسمان»است
ای آسمان که برسرِما ، چرخ میزنی
درعشق آفتاب ، تو همحزقه منی
والله که عاشقی و، بگویم « نشان عشق » :
بیـرون وانـدرون ، همه سرسبزو روشـنی
« خضری» ، به میان سینه داری
درآب حیات وسبزه زاری
همه، سرسبزترازسوسن و ازشاخ گـُلیـم
روح مطلق شده و، تابـش جـانیـم هـمـه
مولوی بلخی
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
نزدیک به سی سال هست که
رژیم مردمخوار اسلامی ، با همکاری
اپوزیسیون درخارج ، که درکرّنای آزادی میدمد
کوشیدند که با توطئه سکوت ، اندیشه های مردمی وآزادیخواهانه منوچهرجمالی را خفه سازند
وهنوز این دشمنی را با آزادخواهی و فرهنگ ایران
که درآثارجمالی موج میزند ، ادامه میدهند
وبی خبر ازآنانند که آتش ِ اندیشه های فرهنگی او
درایران ، تبدیل به حریق شده است
بگذار ازخیانت خود، تا میتوانند، کام ببرند
***
چگونگی ِ«هـبـوط »
در یزدان شناسی زرتـُشتی
اهورامزدا ، از روشنی وسبزیِ آسمان ،
« تخم» را میآفریند
اهورامزدا،ازعلم(روشنی خود،که اصل بُرّنده است)
همه تخمهارا، فراسوی خود ، میآفریند
سیمرغ( ارتا)، تخمیست، که ازخود، روشن میشود
سیمرغ، آتش فروزاست
( تخمی که خود را میافروزد=آتشی که خود راروشن میکند)
سیمرغ ، تبدیل به همه تخمها(جانها) میشود ودرهمه،خودرادرچهره های گوناگون پدیدارمیسازد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مسئله هبوط درادیان نوری
ومسئله پیشرفـت وتجـدد
فرهنگ ایران
برضد اندیشهِ «هـبـوط »
درتورات وانجیل وقرآن
هبوط = بیرون وفروافکندگی
« خاک » و « زن »
جایگاه هبوط : فساد و درد ودشمنی
زال زر، تصویر انسان ِ ضدِ هبوطی
پیدایش اندیشهِ« هبوط » درادیان نوری
برضد اندیشه ِ « انسانی که تخم ِخدا هست»
« خدا»، «بُن هرانسانی هست»،
واین بُن، یاخدا را،
نه کسی میتواند بیرون رانـد،
ونه ِالاهی میتوانداورا فروافکند( اهبطوابگوید)
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
اینکه حقیقت، فقط در« مـفاهـیم » پدیدارمیشود
اسطوره ای بیش نیست
***
ازخنده به آنچه تُخمیست
چرابه آنچه تـُخمیست،میخندند؟
چرا درگیتی ، چیزی« ازخودش، نیست»؟
تخم ، یا « آنچه ازخود» ، « هست »
چرا ما
« بی اصالت بودن ِخود » راجشن میگیریم و ازآن ، کام می بریم
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
خـرد ِانـسـان
با
کـشـفِ « جهان ِخـاکی »
خاک را ، ارجمند میکند
کشف جهان ِخاکی،یارستاخیزسیمرغ
سیمرغ ، هنگامی که « خاک» میشود آنگاه ، « خـدا» میشود .
خـدا، درآغاز،« خـدا نیست »، ودراوج ِ«خاکشُدنِ خود»هست
که « خـدا » میشود
زال زر، درخاک ، « پیکریابی خدا » را میدید
سیمرغ ، در زال ِ زر(=انسان)شـدن ، خدا میشود
کیخسرو ولهراسب وگشتاسب، ازخاک فرومایه ، روبرگردانیدند
سکولاریته، درفلسفه،جنبش بازگشت به جهان خاکی بود
زال زر، به کیخسرو، برشالوده همین تضاد نظر
درباره « ارزش ِ جهان خاکی »، به گـُزینش لهراسب
به شاهی ، اعتراض میکند ، وآن را « بیداد» میداند ومیخـروشـد که :
« زبیـداد، هرگـز نگـیریم یـاد »
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
آینده، راهی نیست که کسی برای ما ساخته است، وما باید آن راه را برویم
آینده، راهیست که ما باید خودمان بسازیم و خودمان برویم
***
چگونه انسان
بـو قـلـمـون مـیشـود ؟
ازانسانی که اصل ِصورت آفرینیست،
به انسانی که« به آن،صورت میدهند»
واورا به « آلت ، یا وسیله » میکاهند
قدرتمند : آنکه باصورت دادن به انسان ،
انسان را به اندازه ای(معیاری) میسازد ، که میخواهد
هرقدرتمندی ، برضدِ انسانهاست
انسان، سرچشمه قدرتست ، چون اندازه همه چیزهاست
بوقلمون چیست ؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
کیست که حق ملت به حاکمیت را درایران ازملت، غصب میکند؟
امام زمان
ملت ایران، حق حاکمیت خود را با اراده خود
تسلیم امام زمان کرده است
پس ملت ایران، اصلا دموکراسی و حقوق بشر نمیخواهد
***
« خـرد »
بـیخـتن ِجان(سیمرغ)
از سوراخهای ِحواس
انسان هـست
خرد، ازحواس، غربال میشود
خود-افشانی ِپروین( بهمن وهما )
ازپرویزن ِخود(خودراازخود، بیختن)
خردِ بنیادی جهان، غربال ِخود نیزهست
انسان ، نائی که نه سوراخ دارد
نائـی بـبـُریـد از نیـسـتان ، اُســتـاد
بـا نـُه سـوراخ و ، آدمش ، نام نهاد
ای نی ، تو ازاین لب آمدی در فریاد
آن لب را بین ، که این لبت را ، دم داد
مولوی بلخی
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« خـرد »
اصل ِپـذیـرنـدگی درجهـان
خـرد ، غـربـال هست
خرد، که بیخ ِآفریننده جهان هست
بیخ ِ هرانسانی نیزهست
بیخ
« گـره، یا اصل پیوند دادن» میباشد
ایرانیان به «ضامن»،« پـذیـرفـتـار» میگفتند.
« پـذیـرفـتـن» ، «جُستن ِجفت ویاروهـمال » ،
برای ِ « باهم آفریدن» است
هـمال=ham- artha =هم ارتا=هم بـیخ
(راد ، رَتـو، رَد )= بیخ واصل
درفرهنگ ارتائی ،» خردِسنگی= آسن خرد»
« ضامن ِزندگی » در اجتماعست
« آسن خرد، یا خرد سنگی»
که «مینوی خرد» نیزنامیده میشود
« ضـامـن ِ»
آفرینندگی ونگهداری وساماندهی زندگی در اجتماعست
خرد ، غربالیست که همه چیزهارا می بیزد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
زرتشتیها و ایرانشناسان در تبیعیت از زرتشتیان، این « دوگوهرهمزاد» را درگاتای زرتشت».
درراستای گزینش میان شرّ وخیر( زندگی و ضد زندگی ) تفسیرمیکنند. انسان باید ژی را برگزیند و برضد اژی بجنگد ! ولی این اندیشه پیشینه ژرف درفرهنگ ایران دارد.
این اندیشه زرتشت ، اندیشه ای برضد فرهنگ اصیل ایران ازتصویر همزاد بوده است . همزاد( ییما=جم) به معنای دوقلوی بهم چسبیده بوده است، ونه دو چیزجداوبریده ازهم که زرتشت گفت . فرهنگ ایران، براین استواربوده است که همه پیوندهای جهان پیوند مهروعشقی است . جهان دراثر پیوند یا همآفزینی وهمبغی نیروها پیدایش می یابد .
دوگوهر اصلی جهان درهرچیزی هست که باهم میآفرینند .
این بود که عشق یا مهر، اصل آفریننده جهان درهرچیزی شمرده میشد. درست زرتشت این اصل را با دوگوهرهمزادش از ریشه کنده است ، و بنیاد سراسرجهان را رزم وجهادکرده است . زرتشت ، پیشرو محمدو اسلام بوده است .
***
چراخدای ایران،مادرِزنـدگی
به پیکـر ِ«آهـو» درمیآیـد؟
چرا ، امام هشتم ، علی پسرموسی الرضاء
« ضـامن آهـو=ضامن اصل زندگی» ساخته شد ؟
اصل زندگی را به کردار ِ جفت یا معشوقه خود میپذیرد
ضامن، درفرهنگِ سیاسی ایران، چه معنائی دارد؟
حکومت، ضامن ِمعیشتِ کل ملت دررفاه است
ایرانیان به « ضامن » ،« پـذیـرفـتـار» میگفتند.
« پذیرفـتـن»، جُستن ِجفت ویار، برای آفریدنست
خـرد، « اصل ِپذیرندگی درجهان »
خرد، ضامن ِهمه چیزدرجهانست
درفرهنگ ارتائی،» خردسنگی= آسن خرد»
« ضامن ِزندگی » در اجتماعست
« آسن خرد یا خرد سنگی» که «مینوی خرد» نیزنامیده میشود
« ضـامـن »
آفرینندگی ونگهداری وساماندهی زندگی در اجتماعست
ضامن آهوشدن
« ضامن ِ اصل زندگی شدن، یا ضامن رفاه عمومی شدنست »
و رابطه اش با مفهوم « داد » درایران
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
هیچکدام ازجنبشهای بزرگ غرب ( رنسانس، رُمانتیک ، روشنگری …. ) برپایه ترجمه های علمی زبانشناسان اروپا ازیونان ، پیدایش نیافت ، بلکه این جنبشها ، پیآیند ِ برداشتها ی آفریننده ونوآورانه فلاسفه و هنرمندان اروپا از آثارفکری و هنری یونان، ونفوذ« این برداشتها » بود، که چندان هم ، انطباقی با اصل متون یونانی نداشتند .
با ترجمه ِ متون پهلوی و اوستائی به روش علمی ، و درک شاهنامه با چنین مقولاتی ، کم وبیش ، اندیشه هائی بیرون میآیند که الهیات زرتشتی درآنها، هزاره ها، جایسازی کرده است ، که به نابودی ایران، دررویاروئی با دین اسلام کشید ، و امروزه به درد باززائی ونوزائی فرهنگی ایران نیز نمیخورد، و محتوایشان نیز، بیگانه ازفرهنگ اصیل ایرانست . آنانکه ازآثارمن ، به عنوان کمبود یا نبود مآخذ ، تهمت غیرعلمی بودن، بدان میزنند ، این نکته تاریخی فوق العاده مهم را هم در پیش چشم داشته باشند . این مقلدان غرب، که گرفتار مفهومی بسیار تنگ ازعلم هستند ، دریابند که جنبشهای بزرگ غرب هم ، استوار بر درک علمی یونان نبودند . آنچه گوته و شیلر و نیتچه ازیونان گفتند ، و راه را برای وسعت نظردرآلمان گشودند ، فرسخها ازواقعیت یونان باستان ، فاصله داشتند . ترجمه های علمی زبانشناسانه ازآثار افلاطون وسایرفلاسفه یونان، وقرارگرفتن همین « مـآخـذ» ، فقط به زشت وخوارسازی « سوفسطائیان» انجامید ، تا آنکه برداشت انقلابی هِگـِل ازسوفسطائیان، برغم همه این مـآخـذ ، سبب شد که راه برای شناختن سوفسطائیان به کردار ِ« جنبش روشنگری دریونان » بازگردید ، و با این برداشت بود که پروتاگوراس سوفسطائی، با عبارت « انسان، معیار همه چیزهاست Homo Menzura »، بنیاد گذار حقوق بشر شناخته شد . این برداشت من ازفرهنگ ایران نیز، چنین نقشی را در نوزائی ایران، بازی خواهد کرد .
***
مفهـوم ِ« دشـمـنی »
در« دیـن جهـادی» ودر «فرهنگ سیمرغی-ارتائی »
چرا خدای ایران
به پیکـر ِ« آهـو » درمیآیـد؟
آهـو= گیرائی و گریزندگی
پیوندِ«کشش باجستجو» درتصویرشکار
آهو، بازیبائی چشم وخرام دلکشش، دل رامیگیرد ومیگریزد!
چرا ، امام هشتم ، علی پسرموسی الرضاء
« ضـامن آهـو» ساخته شد ؟
ضامن، درفرهنگِ سیاسی ایران، چه معنائی دارد؟
حکومت، ضامن ِمعیشتِ کل ملت دررفاه است
چرا بهمن ، پسراسفندیارکه درگسترش ِدین زرتشتی درجهاد با سیمرغیان بود ،
عاشق آهو( بیدخت، دخترسیمرغ) شـد؟
« زنخدای مهر= رام = جی= زندگی= بیدُخت» است
« آهـوی رمنده و گریزنده » میشود
تا دل دشمن خود را، در عشق ، شکارکـنـد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مفهـوم ِ« دشـمـنی »
در« دیـن جهـادی»
ودر
«فرهنگ سیمرغی-ارتائی »
ارتـائـیـان : خانواده سام+ هخامنشیان+ اشکانیان
ساسانیان، زرتشتی، و درجهاد با ارتـائـیـان بـودند
چرا خدای ایران
به پیکـر ِ« آهـو » درمیآیـد؟
درفرهنگِ ارتائی- سیمرغی ِایـران
« دشمن » ، انسانی است خـُفـتـه
که میتوان اورا باتلنگر بـیـدارسـاخت
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مفهـوم « دشـمـنی »
« دشمن » درفرهنگ سیمرغی ایران ،
نه «اهـریـمـن ِ» زرتـشـتی است
و نه «ابلیس وکافرومشرک وملحدِو مـرتدِ» اسلامی
با «اهریمن » وبا « کافر= پوشاننده حقیقت »
فقط میتوان « جهاد» کرد
درفرهنگ سیمرغی ِایران
« دشمن » ، انسانی است خـُفـتـه
که میتوان اورا با تلنگربـیـدارسـاخت
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
ایـن چـیسـت ؟ که همیشه
«سرگردان وبیکس وآواره» است؟
این سرگردان وبیکس را ،
مهمان کردن ، « سـپنج » دادنست
« حقیقت ِ هـمیشـه نـو و سـرگردان »
« آهـوی وحـشی »
حقیقت، و یاخدا، ویا« مایه ِهستی »
اصل سرگردانی وبیکسی و آوارگیست
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
چرا مزه زندگی ، آهوی وحشی است ؟
رفـیـق ِبیکسان =سیمرغ ورام= آهـو
الا ای آهوی وحشی کجائی مرا با تست چندین آشنائی
دوتنها و دوسرگردان ، دوبیکس دد و دامت کمین ، ازپیش وازپس
بیا تاحال همدیگر بدانیم مراد هم بجوئیم ، ار توانیم
که خواهدشد، بگوئید ای رفیقان رفیق بیکسان، یار غریبان ؟
مگر« خضرمبارک پی » درآید زیمن همتش ، کاری گشاید
حافظ شیرازی
آهوی وحشی ، رام ، بیدُخت، دخترسیمرغ است
آهوی وحشی ، وای ِبه ،« خضرفرّخ پی » هست
« آهـو » ، همان « آسو aasu» میباشد، که
هم « سرعت جنبش یک چیزدرخارج» خوداست
وهم
« سرعت دگردیسی یا تحول خودآن چیزدرگوهرش»
میباشد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« مـزه زنـدگـی »
در فرهنگ ایران، در
1 – خـرد بهمنی درهرانسانی ، و
2 – مهر(بستگی ) با داد( حق وعدالت وقانون) ازخـرد انـسان ، و
3 – آفـریدن مدنـیـّتـی که درآن ،
بیم و رزم ورشک ( نابرابری)وخشم وکین نیست ، پیدایش می یابد
این اندیـشه درفـرهـنگ ایران، در
پیکریابی سیمرغ ( ارتا فرورد)
درخرداد وامرداد ، عبارت بندی میشـد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
درجـُستجوی مـزه زنـدگی
سکولاریته
یا
بازگشت هاروت وماروت
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
مـزه ِ زنـد گـی
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
کتاب
چـرازال ِزر
بـه آواز ِ سـیـمـرغ
سخـن میگـُفـت؟
رقـصـیدن ، در اندیـشـیدن ِ بـه آهـنگِ سیمـرغ
زال زر یــا زرتـشـت
( دفـتـر سـوّم )
مـنـوچـهرجـمـالـی
بنیاد فلسفهِ نوین ایران
ISBN 1 899167 82 X
KURMALI PRESS
LONDON
2007 DECEMBER
VIEW AS HTML — VIEW AS WORD.DOC — VIEW AS PDF
***
سکولاریته
بازگشتِ زُهـره یا« رام »
در روان هاست
نه « ترجمهِ مفاهیم خشک پیچیده ازغرب»
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
هـوّیت ایرانی، «هومان» یعنی « وهومن» یا
«خردِ زاده ازگوهرخود انسان» است
فرمان، به معنای اندیشه و هماندیشی است
تنها مرجعیت ایرانی، فرمانیست که این خرد به او میدهد
نه قرآن ، نه گاتا، نه کتاب یا آموزه مقدس دیگر
***
ما که بـه آواز سیمـُرغ
سخن میگفته ایم
چرا رقصیدن در اندیشیدن ِ
به آوازسیمرغ را
فراموش کرده ایم؟
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« عـقـل »
تـیغ ِروشـنائی ازآهـن سرد
است که می بُـرّد، وازهم
جدامیسازد
چـرا ، عـقـل ِســرد
نیاز به « گرمی ِ اصـل زندگی » دارد ؟
تضـادِ « عـقـل » با « خـرد»
انسان با « بـسـودن پدیده ها »،
کشفِ راز ِگیتی وزمان را میکند
داستان عطاروفردوسی ازبزرگمهر
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
ای سیمرغ ای مادرایران
اغلب نزدیک به همه فرزندان تو
سراسر زندگانی خود را صرف اشتباهات کرده اند
وحالا هیچکدام ، نه توانائی و نه دلیری آن را دارند که بگویند غلط کردیم، چون با چنین اعترافی، سراسر عمرشان را به هدر رفته می بینند واین را نمیتوانند بپذیرند
اینست که همه اشتباهات گذشته خودرا بنام
حقیقت وهنرمندی وتنها راه نجات ایران
میستایند
جامعه دموکراسی یا جامعه خرّم
جامعه ایست استواربرپایه گشودگی همه برای رفع اشتباهات همدیگر
نه آنکه یک اشتباه را، بنام حقیقت مقدس یا علمی
برجامعه، حاکم ساخت
هیچکسی، حقیقت را ندارد
***
چرا انـدیـشـهِ روشـن
درفرهنگ ایران، پیآیند ِ
گرمی ِبُـنمایهِ انسان، هست؟
چرا،عقل برونسوگرا، در روشن کردن،
مِـهـر را مـیکُـشـد ؟
درفرهنگ ایران، گرما، اولویت برروشنی داشت
درزرتشتیگری، روشنی، برگرما، اولویت پیداکرد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
« دروغ »
به معنای « اصل ضدِ زندگی » است
نه به معنای « گفتار ِناراست وکـذ ب »
دروغ ، به معنای « دریدن، وازهم شکافتن
وازهم پاره کردن ِجـان وخـرد » است
معنائی که ما امروزه از« دروغ » داریم
مارا از شناخت فرهنگ ایران، بازمیدارد
VIEW AS HTML —
VIEW AS WORD.DOC —
VIEW AS PDF
***
ما دوزخی را که در میهنمان ساخته اند
بافرهنگ اصیل ایران
تبدیل به بهشت خواهیم ساخت
ما به بهشت بیگانه نمیگریزیم
فرهنگ ، هنرساختن ِبهشت از دوزخست
***