Categories
az nou sabz va taze shawim farhangshahr kherad kherad sayrmaye falsafi iran nou andishi چاشنی های اندیشه

Bonjad-e Roushanfekri – بنیاد روشنفکری

بنیاد روشنفکری اینست که انسان آگاه باشد که همیشه دچار اشتباه میشود. اشتباه کردن ، پیایندآنست که دو چیز در زندگی، شبیه همند. حقیقت و باطل، راست و دروغ، خوب وبد، شبیه هم میشوند. هیچ دروغی نیست که خودش را بلافاصله شبیه راست نسازد. هیچ حقیقتی نیست که بلافاصله در کنارش «شبه حقیقت» سبز نشود. هیچ آزادی نیست که شبه آزادی، با آن سبزنشود. شبه حقیقت و شبه آزادی و شبه راستی را هیچگاه نمیشود از پیدایش حقیقت و آزادی و راستی، جدا ساخت. پیدایش حقیقت و آزادی و راستی، برای انسان، آذرخشی و ناگهانی و آنیست، ولی حقیقت و آزادی و راستی، همیشه، «وسیله اغراض قدرتخواهان و منفعت جویان» میگردد، و مارا گرفتار اشتباه میکند. اینست که انسان، فقط ناگهانی و بیگاه، آذر خشگونه میتواند بیدار شود، و خود را از این «مشابه ها» نجات بدهد. ما همیشه در اجتماع، در دام شبه حقیقتی زندگی میکنیم که بوسیله قدرتخواهان و منفعت جویان ساخته شده اند. آزادی، پیایند بینشها و روشنیهای آذرخشگونه در اجتماعست که هنوز ندرخشیده، از قدرتخواهان و منفعت جویان، تاریک ساخته میشوند. و أخوند و کشیش و هاخام و موبد، خطر ناکترین قدرتخواهان هستند که خودرا برضد قدرت مینمایند. روشنفکری، بیداربودن انسان در برابر این شباهتهاست.

 M. Jamali

The foundation of intellectualism is that man is aware that he always makes mistakes. “Making a mistake” comprises the assumption and reasoning that two things in life are similar.

Truth and falsehood, truth and lies, good and bad, become similar.

There is no lie that does not immediately make itself look like the truth. There is no truth that is not immediately surrounded by “pseudo-truth”. There is no freedom with which pseudo-freedom does not grow. Pseudo-truth, pseudo-freedom, and pseudo-right can never be separated from the emergence of truth, freedom, and rightness.

The emergence of truth, freedom, and rightness is a lightning bolt for humans, but truth, freedom, and rightness always become a “means for the purposes of those who seek power and gain” and leave us in the wrong (or seemingly make us err).

And that is that anyone can wake up suddenly and by chance, and save himself from these “similarities”.

We always live in the community, in the trap of pseudo-truth made by those who seek power and profit.

Freedom is the result of lightning-like insights and lights in the society that have not yet shone and are made dark by the power-seekers and profit-seekers.

And the akhund, the cleric, the rabbi, and the mubed are the most dangerous power seekers when they place themselves against the power, when they oppose power.

Enlightenment is an individual’s awakening to these similarities.

– M. Jamali

Categories
farhangshahr kherad sayrmaye falsafi iran secularite چاشنی های اندیشه

Weltanschauliches

اسلام، اساسا، «ضداخلاقی»هست، چون بر «اصل ضداخلاق»، که «دو شیوه رفتار متضاد» باشد، بنیاد شده است. شیوه رفتار با همعقیدگان (خودیها) و شیوه رفتار با «ناخودیها». بدی کردن با ناخودی، خوبی کردن و واجبست. از آنجا که اسلام، به معنای دین واحد، واقعیت ندارد، بلکه فقط به شکل مذاهب متعدد واقعیت دارد، همه این مذاهب، با این دو معیار متضاد اخلاقی، رفتار میکنند. به عبارت دیگر، مذاهب اسلامی را نمیشود در یک جامعه باهم آشتی داد. همه باهم، ریشه اخلاق را که رفتار با یک معیار با همه انسانهاست، ازریشه میکنند

ا دوزخ ساختن زندگی مردمان در این جهانست که اسلامِ ِرحمانی، واقعیت مییابد

انقلابی که ما در ایران داشتیم، انقلاب یک کور، با عصای شریعتش بود، که یک ملت را تبدیل به کورانی کرد که باهمان عصا راه رفتند. بجای انقلاب خردها، و نوزائی خرد در استقلال، و گشودن راه تازه با خرد خود، انقلاب کوران در پی کوری دیگرراه افتاد

بزرگترین ظلم، آنست که بنام «حقیقتِ منحصر بفردی که باید بر همه حکومت کند»، حق آزادی اندیشیدن را ازافراد بگیرند.

من هیچگاه نمیاندیشم که قرآن درباره مسائل انسانی، چنین و چنان میگوید. با این شیوه، حق و قدرتم را از خود، میگیرم. من خودم درباره مسائل انسانی میاندیشم، چون این حق و قدرت، از خردم فوران میکند و نمیگذارم که قرآن از من غصب کند.

M. Jamali

Categories
farhangshahr kherad sayrmaye falsafi iran secular mysticism secularite چاشنی های اندیشه

Secular grounds

سکولار، دراصل به « زندگی درزمان گذرا وتحقیرآن وپشت کردن به آن»، گفته میشده است وسپس،درست «زندگی درزمان گذرا»، مطلوب جامعه شده است. یکی ازپیآیندهای تحقیر« آنچه گذراست»، اینست که « فرد» درمقابل«جامعه وطبقه وامّت وملت وقوم»، نماد گذرا بودنست، و« فرد» رابرای بقای امت وجامعه وقوم وطبقه وملت، میتوان قربانی کرد.

منوچهرجمالی

Secular originally meant “living in the passing time, despising it and turning your back on it”. Later “living in transitory time” has become desirable for society. One of the consequences of scorning “what is transitory” is that an “individual” in front of “society, class, creed, nation, and ethnicity” is a symbol of transience, and the “individual” can be sacrificed for the survival of the community, society, people, class, and nation.

Weltlich bedeutete ursprünglich „in der vergänglichen Zeit leben, sie verachten und ihr den Rücken kehren“. Später wurde das „Leben in der vergänglichen Zeit“ für die Gesellschaft etwas Erstrebenswertes.
Eine der Folgen der Verachtung dessen, „was vergänglich ist“, ist, dass ein „Individuum“ vor dem Hintergrund der „Gesellschaft, der Klasse, der Glaubensgemeinschaft, des Volkes und der Nation“ ein Symbol von Vergänglichkeit darstellt, und dass es für das Überleben der Gemeinschaft, der Gesellschaft, des Volkes, der Klasse und der Nation geopfert werden kann.

– M. Jamali

And visit our new pages at: https://farangis.de/neumithraeum/

Categories
farhang simorghi kherad sayrmaye falsafi iran secular mysticism zal-e zar va ma چاشنی های اندیشه

Simorgh or Artha

سیمرغ یا ارتا، خدای ایران، خودش را در هر تنی می«هِشت»، میکاشت، با آن، انباز میشد. از این رو او را «ارتاواهیشت» مینامیدند و هنگامی این تخم از «خوشه خدا» در انسان، آشکار میشد، «بهشت» پیدایش مییافت. بهشت، رویش ِخدا در انسانست، نه اطاعت انسان از الله

منوچهرجمالی

Simorgh oder Artha, die iranische Gottheit, [می » هِشت »] „erschüttete“ sich in jedem Körper, sie säte sich aus und ward so Teil von allem. Daher wurde diese Gottheit auch Artha Vahisht / Artavahisht genannt, und als dieser Same aus der „göttlichen Ähre“ in einem Menschen offenbart wurde, erschien der „Himmel“ oder das „Paradies“ [behesht / بهشت ].

Der „Himmel“ ist die Erscheinung Gottes im Menschen und nicht der Gehorsam des Menschen gegenüber Gott.

Simorgh or Artha, the Iranian deity, [می » هِشت »] “effused” itself into every body, she sowed herself and thus became part of everything. Therefore, this deity was also called Artha Vahisht / Artavahisht, and when this seed from the “divine ear” was revealed in a human being, the “heaven” or “paradise” [behesht / بهشت ] appeared. The “heaven” is the appearance of God in man and not the obedience of man to God.

M. Jamali

Simorgh or Arta, the Iranian deity > see more in this context:

https://www.jamali.info/maghalat/doosti_7

https://www.jamali.info/maghalat/doosti_11

and all search results about Artha on this page

 

 

 

Categories
bad award farhang simorghi kherad sayrmaye falsafi iran چاشنی های اندیشه

Democracy is a language revolution

دموکراسی، یک انقلاب زبانی است. زبان ِتفاهم به جای زبان ِفرمان، به جای زبان ِخدا، به جای زبان قدرت، به جای زبان ِترس، به جای زبان ِوحدت، به جای زبان ایدئولوژی ، به جای زبان دین

منوچهر جمالی: اقلیت وآزادی، 1981

https://www.jamali.info/ketabha/AGHALIAAT-VA-AZADI_SCAN.pdf

Democracy is a language revolution. The language of understanding instead of the language of command, instead of the language of God, instead of the language of power, instead of the language of fear, instead of the language of unity, instead of the language of ideology, instead of the language of religion.

M. Jamali: Minority and Freedom, 1981

Demokratie ist eine Sprachrevolution. Die Sprache des Verstehens statt der Sprache des Befehls, statt der Sprache Gottes, statt der Sprache der Macht, statt der Sprache der Angst, statt der Sprache der Einheit, statt der Sprache der Ideologie, statt der Sprache der Religion.

M. Jamali: Minderheit und Freiheit, 1981

Image top: Florae obscurae installation by Farangis G. Yegane

Categories
bad award farhang simorghi jomhouri irani kherad sayrmaye falsafi iran secularite چاشنی های اندیشه

People themselves

روشنفکران ما، دم از خردگرائی میزنند، ولی هنوز در فکر معجزه اند. آنها میانگارند که با ترجمه لایحه حقوق بشر و خواندن آن، یا با نوشتن «جدائی دین ازحکومت» در قانون اساسی، آخوندها دست از کار میکشند، و مسئله تماما حل میشود. اینها هنوز «معجزه اندیش» هستند. اندیشهِ اعجاز در آنها، مانده است، فقط معجزه گر، عوض شده است. ولی سکولاریسم، درست با تبعید اندیشه اعجازگری از مغز خود این روشنفکران آغاز خواهد شد. هیچ نیروئی جز خود انسان نو آور نیست که میتواند جامعه و ملت و سیاست را تحول بدهد. این انسان نواندیش و نوآفرین هست که اصل انقلاب حقیقیست. این تصویر انسان است که باید در ذهن مردمان تغییربکند.

منوچهر جمالی

Our intellectuals breathe rationalism yet they still think of miracles. They say that with translating the human rights bill and reading it or by writing “separation of religion from state” down in the constitution, the Mullahs will quit working and the problem will be simply solved. They are thinking in “miracles”; the idea of “the miracle” has remained with them, only the miracle worker has changed. However, secularism will begin with the banishment of the idea of miracles from the minds of these intellectuals. There is no innovative force other than the people themselves that can transform society, the nation and politics. People themselves are thinkers and innovators, and they shape the principle of a true revolution. It’s the image of “the human/people” themselves that has to change in people’s minds.

– M. Jamali

Unsere Intellektuellen atmen den Rationalismus, aber sie glauben immer noch an Wunder. Sie gehen wohl davon aus, dass die Mullahs ihre Arbeit beenden werden, wenn sie die universellen Menschenrechte übersetzen und lesen oder die „Trennung von Religion und Staat“ der Verfassung beifügen, das Problem sei dann einfach gelöst. Sie denken in Wundern und haben sich den Glauben an „Wunder“ erhalten, nur der Wundertäter hat sich geändert. Der Säkularismus wird mit der Idee von Wundern in den Köpfen dieser Intellektuellen jedoch aufräumen. Es gibt keine andere innovative Kraft als die Menschen selbst, durch die die Gesellschaft, die Nation und die Politik verändert werden kann. Die Menschen selbst sind Denker und Erneuerer und sie gestalten das Prinzip einer wirklichen Revolution. Es ist das Bild des „Menschen“ selbst, das sich in den Köpfen der Menschen ändern muss.

01.07.2011

https://www.jamali.info/alternate/010711_1/

https://www.farangis.de/denk2mal/persisches-dorf

https://simorgh.de/biografie/brief-von-jamalzadeh/

this chashniha as a word.doc – as a pdf

Painting top: oil on canvas by Farangis G. Yegane.

 

Categories
az nou sabz va taze shawim kherad sayrmaye falsafi iran secular mysticism secularite چاشنی های اندیشه

Zamin va shadi

سنگ نبشته های هخامنشی، نخست بر این گواهی میدهند که: «خدا، زمین و شادی را باهم میآفریند». باهم آفریدن «زمین و شادی در آغار»، فقط و فقط ،این معنا را دارد که «زندگی در گیتی به غایت شادی، یعنی به غایت جش همیشگی بودن»، پیدایش یافته است. این اندیشه، نه در گاتای زرتشت هست، نه در قرآن، و نه در تورات، و نه در انجیل، و نه در فرهنگ یونان. چرا، همه روشنفکران ایران، این سراندیشه بزرگ را که اصل سکولایسم است، نادیده میگیرند؟ ولی به یقین، فلسفه نوین ایران، با گشودن و بسط دادن همین سراندیشه، در سراسر گستره های زندگی، آغاز خواهدشد.

منوچهر جمالی

this chashniha as a word.doc – as a pdf

Painting top: oil o canvas by Farangis G. Yegane.

Categories
farhangshahr jomhouri irani kherad kherad sayrmaye falsafi iran secularite چاشنی های اندیشه

Pseudo-things

آخوندها متوجه شده اند که روشنفکران
ژرفای فلسفی همه اصطلاحات مدرنی را که بکارمیبرند

و عَلم میکنند، نمیفهمند ، چون آنها را ازژرفای فرهنگی خود، تجربه نکرده اند.ازاین رو این اصطلاحات را باکاه شریعت، قاطی کرده و ازآن اسلامهای راستین طبق مد روز، میسازند وبه خورد خود روشنفکران و مردم میدهند.اینست که ازمشروطه، شبه مشروطه ، ازدموکراسی، شبه دموکراسی، ازجمهوری، شبه جمهوری، ازآزادی ، شبه آزادی ،ازمدرنیزاسیون ، شبه مدرنیزاسیون، ازامپریالیسم، شبه امپریالیسم درمیآورند

منوچهر جمالی

this chashniha as a word.doc – as a pdf

Image top: by Farangis G. Yegane, linocut.

Categories
jomhouri irani kherad sayrmaye falsafi iran nou andishi چاشنی های اندیشه

Negation of time, being and world


سکولار، دراصل به « زندگی درزمان گذرا وتحقیرآن وپشت کردن به آن »، گفته میشده است وسپس، درست « زندگی درزمان گذرا »، مطلوب جامعه شده است. یکی ازپیآیندهای تحقیر« آنچه گذراست »، اینست که « فرد » درمقابل « جامعه وطبقه وامّت وملت وقوم »، نماد گذرا بودنست، و« فرد » رابرای بقای امت وجامعه وقوم وطبقه وملت، میتوان قربانی کرد.

منوچهر جمالی

Categories
az nou sabz va taze shawim farhang simorghi kherad sayrmaye falsafi iran چاشنی های اندیشه

Emerging from the Dark

هر کشاورزی میداند که حقیقت هرتخمی

هر کشاورزی میداند که حقیقت هرتخمی، در درون آن تخم (= هاگ = حق) پوشیده و نهفته است، و باید آن را در خاک تیره نهفت، تا درروئیدن، «حقیقت» نهفته در تخم (= هاگ = حق) پدیدارشود. از این رو در عربی به کشاورز، «کافـر» میگفتند. حقیقت هر چیزی و حقیقت انسان نیز، درون خود آنها نهفته است و فقط باید آنرا رویانید و زایانید. درست این «کافر» هست که به حقیقت چیزها پی میبرد. ولی محمد فقط از کار کشاورز (= کافر)، فقط بخش پوشاندن و نهفت تخم را میدید، و غایت آن پوشاندن را که پیدایش حقیقتست نمیدید. از این رو پوشاننده حقیقت خودش را، کافرخواند. چون او حق و حقیقت را فراسوی گیتی وانسانها میدانست. ولی ما همه کافریم، چون حقیقت را درون انسان و درون گیتی میدانیم و آنرا چون کشاورز (کافر)، از تاریکی بیرون میآوریم.

منوچهر جمالی

this chashniha as a word.doc – as a pdf

Painting top: by Farangis G. Yegane, oil on canvas.